اشعار شب دوم محرم - ورود کاروان به کربلا
با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ی ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آن که گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
با حوریان رفته به زیر نقاب ها
یک لحظه روبرو نشدند آفتاب ها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی ست
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی ست
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
تو هستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
تو هستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگ ها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
****
با احتیاط لاله ی ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ی ما را سوار کن
با احتیاط خسته شدند این ستاره ها
این گوش پاره ها سر گوشواره ها
علی اكبر لطیفیان
************************************
کربلاکاروان سلاله های خدا، کاروان امام عاشورا
کاروان بهشتیان زمین، کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل، یکی از چاکرانشان حوا
گوشه ای از صدایشان داوود، نفسی از دعایشان عیسی
نوجوانانشان چو اسماعیل، پیرمردانشان خلیل آسا
زائر اشک هایشان باران، تشنه مشک هایشان دریا
همه آیات سوره مریم، همه چون کاف و ها و یا و الی...
یوسفان عشیرهٔ حیدر، مریمان قبیله زهرا
کعبه می بیند و طواف ملک، چشم تا کار می کند این جا
کشتگان حوادث امروز، صاحبان شفاعت فردا
تا به حالا ندیده هیچ کسی، این همه آفتاب در یک جا
هر دلی با دلی گره خورده است، همه مجنون صفت، همه لیلا
دارد این کاروان صحرائی، دخترانی عفیفه و نو پا
همه با احترام و با معجر، همه در پرده های حجب و حیا
پرده را از مقابل محمل، باد حتی نمی برد بالا
دور تا دور شان بنی هاشم، تحت فرمان حضرت سقا
پای علیا مخدره زینب، روی زانوی اكبر لیلا
از غروب مدینه می آیند، در زمینی به نام كرب و بلا
می رسیدند و یاد می كردند، از سر و طشت و حضرت یحیی
حق نگهدار این همه مجنون، حق نگهدار این همه لیلا
علی اکبر لطیفیان
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: شب دوم محرم
برچسبها: اشعار شب دوم محرم - ورود کاروان به کربلا